اشعارزیبا



از دم باد خزان چون برگ ريزانيم ما

راحتي را ديده از سختي گريزانيم ما

در فشار زندگي چون ابر هر سو مي دويم

چاره اي كو با دل ودلبر ستيزانيم ما

عمر بگذشت وجواني مر غ عشق ازدل پريد

دربيابان جهان افتان وخيزانيم ما

نيست گردون بر مرادمافقيران ،زين سبب

تنگدل از كامراني عزيزانيم ما

ملك دل از خانه آوارگان ويران تو راست

در بر ارباب دنياچون پشيزانيم ما

هر چه جويم ديد ه شادي نيابم در جهان

شكرلله خودنه تنها اشك ريزانيم ما

رو نتابیم از ره حق تا كه جان آید به سر

گر چه گويند اين زمان سجاده بيزانيم ما

با وكيلي گفتم اندر زندگي چون مي روي؟

گفت در هر حال كجدار و مريزانيم ما


اشعارزیبا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

علیرضا هاشم‌آذر رزرو هتل اجاره ویلا و سوئیت Tim درس جو نرم افزار پلاک خوان آوا خودرو بوی خوش وجود پوستر دیواری ولایت اسلام